نفوذ به ناخودآگاه

تکنیک های نفوذ به ناخود آگاه (nlp)

سالها قبل در كتابي از آنتوني رابيني خواندم كه دو دانشمند در پي علم جديدي بودند, آنها از اينكه بعضي از افراد در زندگي و روابط خود با ديگران موفق بودند و بعضي ديگر اين توانايي را نداشتند، متعجب بودند. چگونه بعضي از افراد با انسانهاي ديگر به راحتي ميتوانند ارتباط برقرار كنند و روي آنها تأثير بگذارند و با داشتن اين توانايي در كار و زندگي خود موفق شوند، ولي عده زيادي از مردم در برقراري ارتباط با ديگران ضعيف تر عمل ميكنند. آنها در پي يافتن تفاوتها بودند. چه چيزي باعث ايجاد اين همه تفاوت در بين انسانها ميشود؟ چرا بعضي از افراد به نتايج بزرگي ميرسند و بعضي ديگر در مشكلات خود غرق ميشوند؟ همه ي انسانها منابعي را در اختيار دارند ولي اين چه نكته اي است كه باعث ميشود، انسانها در استفاده از اين منابع متفاوت عمل كنند. بعضي از اشخاص به راحتي ميتوانند با افراد ديگر ارتباط برقرار كنند ولي بعضي ديگر نميتوانند.

آيا آنها براي انجام اين كار برنامه ي خاصي دارند و يا اينكه از الگوهاي خاصي پيروي ميكنند؟ آنها در پي يافتن پاسخ اين سؤال بودند كه آيا ميشود الگوهاي انسانهاي موفق را مطالعه كرد و اين الگوها را در انسانهاي ديگر به كار برد تا آنها هم بتوانند با به كار بردن آنها در زندگي و روابطشان به نتايج مطلوبي برسند؟

اين پرسش ها باعث شد كه ريچارد بندلر و جان گريندر كه اساتيد دانشگاه سانتاكروز كاليفرنيا بودند به تحقيقات گستردهاي دست بزنند و از تحقيقات و دستاوردهاي افراد ديگري مثل ميلتون اريكسون كه رواندرمانگر و هيپنوتيزور قدرتمندي بود و ويرجينيا ساتير كه او نيز به سبك خود رواندرمانگر خانواده بود استفاده كنند. دانشمندان ديگري مثل گريگوري باتسون و فريتز پرلز هم بودند كه ريچارد بندلر و جان گريندر از تحقيقات آنها براي پيشبرد اهدافشان استفاده كردند. آنها دانشي را بنيانگذاري كردند كه در حل مسائل ومشكلات مردم انقلابي را به وجود آورد. آنها نام اين علم را برنامه ريزي ذهني زباني گذاشتند.

همانطور كه از نام آن مشخص است اين دانش با ذهن و زبان افراد سروكار دارد و ميتواند با به كارگيري زبان، مسائل و مشكلات انسانها را حل كند. اين دانش ميتواند ذهن انسانها را دوباره برنامه ريزي كند و با برنامه ريزي مجدد ذهن افراد، تجربيات گذشته آنها را طوري جلوه دهد كه بتوانند در زندگي آينده، از اين تجربيات به بهترين شيوه استفاده كنند. اين علم به انسانها اين توانايي را ميدهد كه بتوانند كنترل ذهنشان را به دست گيرند و زندگي خود را آنطور كه دلخواهشان است، بسازند. الگوها و فرمولهاي اين علم ميتواند به انسانها كمك كند، تا گذشته تلخ خود را به صورتي ببينند كه انگار گذشته آنها نيست. آنها ميتوانند تجربيات گذشته خود را به گونه اي ديگر زندگي كنند، به گونه اي شادتر، آنطور كه دلخواه آنهاست. با به كار بردن ان.ال.پي در زندگي ميتوان انساني آزاد بود, انساني كه ذهن خود را خودش، برنامه ريزي ميكند، نه ديگران و تجربيات گذشته آنها.

نفوذ به ناخودآگاه

«برنامه‌ریزی عصبی زبانی» (به انگلیسی: Neuro-linguistic programming) و(مخفف انگلیسی: ‘NLP’)، یک رویکرد ارتباطی، رشد فردی و یک روش روان‌درمانگری است که توسط «ریچارد بندلر»(به انگلیسی: Richard Bandler) و «جان گریندر» (به انگلیسی: John Grinder) در سال 1970 و در کالیفرنیای آمریکا، ایجاد شد. ایجادکنندگان این رویکرد، مدعی بودند که بین فرایندهای عصبی؛ «عصبی»، پردازش‌های زبانی؛ «زبانی» و الگوهای رفتاری، ارتباطی وجود دارد که می‌تواند از طریق تجربه؛ «برنامه‌ریزی» کرد و آن‌ها را یادگرفت و به این روش از این رویکرد برای هدف ویژه‌ای در زندگی، بهره گرفت و حتی به این طریق بتوان مسیر زندگی را تغییر داد.برنامه‌ریزی عصبی زبانی یا برنامه‌ریزی به زبان عصبی رویکردی منظم است که هدف از آن افزایش اثر بخشی فردی است. اصل اساسی در برنامه‌ریزی عصبی زبانی این است که افراد به شیوه‌های خاص خود در مورد جهان فکر می‌کنند. آن را می‌بینند، می‌شنوند، لمس می‌کنند و می‌فهمند. برنامه‌ریزی عصبی زبانی با ساختار تفکر و قالب‌های فکری سرو کار دارد و نه افکار خاصی که در ذهن وجود دارد.
در واقع ” برنامه ريزي عصبي زباني ” با ايجاد برنامه ريزي مجدد ذهن از طريق ايجاد مسير عصبي جديد،‌ قصد دارد رويكرد متفاوتي را در زندگي فراهم آورد. انسان‌ها از طريق تصاوير و فيلترهاي ذهني به تفسير وقايع اطراف مي پردازند. اين فيلترها در ان ال پي به ” نقشه ذهني” شناخته ميشود و بنا به شخصيت و باورهاي افراد ميتواند متفاوت باشد. با توجه به يكي از پيش فرض هاي ان ال پي وجود نقشه نشانگر سرزمين نيست، پس هر يك از انسان‌ها نقشه ذهني خود را دارند و براي درك ديدگاه آنان و برقراري ارتباط موثر، بايد به نقشه ذهني افراد احترام گذاشت.
«برنامه‌ریزی عصبی زبانی»، با الگوبرداری از انسانهای موفق و شناخت عملکرد دستگاه‌های ذهنی و مغزی انسان، مهارتهای کاربردی و مؤثری را در بهبود روش فکر کردن و زندگی کردن معرفی کرده‌است، به‌ویژه این یافته‌ها، بیشتر با مطالعات حرکات چشم و رابطۀ آن با عملکرد مغزی و ذهنی مرتبط بوده‌است. اینکه مردم در زمان فعالیت‌هایی مانند یادگیری و فکر کردن، به چه نقاطی نگاه می‌کنند و حرکات چشم آن‌ها به چه صورت است و رابطۀ آن با بخشهای مختلفی از مغز چگونه است که البته همۀ این موارد بستگی دارد به کشف اطلاعاتی که از فرایندهای فکری دیگران به دست می‌آورید که بنابر باور NLPها سر نخ این اطلاعات، در حرکات چشم است.
«برنامه‌ریزی عصبی زبانی» یا NLP، به انسان درباره کارایی مغز می آموزدو این که چگونه با استفاده از الگوهای موفق جهان بیرون، زندگی خود را با کیفیت بهتر شکل دهند. این دانش، کاربردهای بسیار متنوعی دارد و بهره‌گیری از آن به شغل و حرفه هر فرد بستگی دارد. همچنین در بسیاری از موارد به ما کمک می‌کند تا از محدودیت‌های فردی رهایی یابیم و با واقعیات بیشتر مانوس شویم. با آموختن این علم می‌توان بیشتر در سطوح ناخودآگاه تغییراتی ایجاد کرد تا در راستای این تغییر و تحول، زندگی ما نیز به راحتی دستخوش تغییر قرار گیرد.
همچنین برنامه‌ریزی عصبی زبانی به شما این اجازه را می دهد که دقیقاً تعیین کنید که کدام تغییر و تحولات ذهنی لازمند تا نتیجه‌ای تحقق یابد”.

نفوذ به ناخودآگاه

شکل‌گیری رفتار از دید برنامه‌ریزی عصبی زبانی

گفتنی است در واقع نه تنها بعضی از اعمال ما، بلکه تمام کارهایی را که انجام می دهیم و به اصطلاح آن‌ها را “رفتار” می نامیم، بر طبق یک برنامه‌ریزی قبلی انجام می‌شود. این برنامه‌ریزی گاهی کنترل شده و به اصطلاح خودآگاهانه است؛ مانند رفتن به سفر و برخی اوقات برنامه‌ریزی ناخودآگاهانه در ما شکل گرفته‌است، همچون ترس از شب. بنابراین مسئولیت برنامه‌ریزی در ما را به صورت ناخودآگاهانه، ضمیر ناخودآگاه عهده‌دار است که در واقع مسئول رفتارهای ما است. ضمیر ناخودآگاه فعالیت قسمتی از مغز است و نظریه‌های گوناگونی در خصوص جایگاه آن در مغز بیان شده‌است. در هر صورت این ضمیر ناخودآگاه است که با دریافت اطلاعات و پیام‌ها از محیط و پردازش آن‌ها رفتاری را برای حفظ و امنیت فرد پدید می‌آورد و در NLP یا برنامه‌ریزی عصبی زبانی با ابزارهای خاصی که وجود دارد، می آموزیم چگونه این رفتارها را تغییر دهیم. با تکنیک‌های برنامه‌ریزی عصبی زبانی می‌توانیم رفتارهای نامطلوب کنونی را تغییر دهیم و بر رفتارهای آینده ی خود تأثیر مثبتی بگذاریم.NLP به ما می آموزد که چگونه متفاوت و مثبت فکر کنیم.

نفوذ کلام با استفاده از فن ان. ال . پی (Neuro Linguistic Programming)

یکی از بارزترین شیوه‌های نفوذ کلام، شناخت سیستم روحی افراد و تقلید از آن است. برای این کار باید به دقت به افراد چشم بدوزید، به سخنان آنان گوش فرا دهید و ببینید که غالباً از چه نوع کلماتی استفاده می‌کنند و چگونه آن‌ها را در قالب الفاظ می ریزند .آنگاه با استفاده از همان نوع کلمات و تقلید از لحن صدا، تغییرات چهره، حالات و حرکات چشم به گونه‌ای با آن‌ها صحبت کنند که با نحوه فکر و عملکرد ذهنیشان مطابق باشد. افراد در ارتباطات خود به یکی از چهار سیستم عصبی زیر گرایش دارند : افراد سمعی – افراد بصری – افراد لمسی – افراد حسابگر ( منطقی – استدلال گر )
سیستم VAKO کانال ترجیحی دریافت اطلاعات
یافته‌های برنامه‌ریزی عصبی زبانی در سالهای اخیر، موجی از پژوهشها و مطالعات را به راه انداخته است و اولین بار در مبحث «ارزیابی نشانه‌های بصری» در کتاب «قورباغه‌ها برای شاهزاده خانم‌ها»(به انگلیسی: Frogs into Princes)،{ترجمه شده با نام NLP و ایجاد تغییرات سریع فردی}، توسط «ریچارد بندلر» و «جان گریندر» در سال 1970 ارائه شد که شروعی برای مطالعات NLP بود. بنابراین یافته‌ها، انسان‌ها در سه گروه بصری، شنیداری و لمسی طبقه‌بندی می‌شوند که براساس صورت‌بندی‌های شش گانه حرکات چشم به شکل زیر می‌باشد:

Vr: بازیافت تصویری Vc: تصویرسازی Ar: بازیافت شنیداری Ac: ایجاد زبانی k: اشارات حرکتی Ai: ارتباط زبانی درونی
انسان‌ها از دریچه‌های گوناگونی اطلاعات را دریافت می‌کنند که این دریچه‌ها می‌توانند بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی باشد و هر شخصی برای دریافت اطلاعات هم‌زمان که از دریچه‌های مختلف استفاده می‌کند، بر روی یکی از آن‌ها بیشتر تکیه می‌کند یا بر اساس نوع زندگی انسان، یکی از این حواس تقویت می‌شود و اطلاعات از آن کانال بهتر و راحت تر دریافت می‌شود و حداکثر مطلب را از آن دریچه بیشتر و به صورت دقیق تری جذب می‌کند. یکی از بهترین راه‌های شناخت کانال دریافت اطلاعات مخاطب همانطور که در بالا گفته شد، حرکت چشم هاست؛ به آن گونه که انسان‌ها در مواقعی که به دنبال یک موضوع در حافظه ی خود می گردند یا هنگامی که در حال تصور کردن موضوعی که ممکن است در آینده به آن بپردازند یا به‌طور کلی، در بعضی از فعالیت‌های فکری شان به صورت ناخودآگاه حرکات چشمی را انجام می دهند که گویای استفاده از کانال دریافتی ترجیحی آنهاست.
NLP و ادعای تشخیص دروغگویی

پیروان برنامه‌ریزی عصبی زبانی همچنین این نوع حرکات چشم‌گفتاری را راهی برای شناسایی و تشخیص دروغگویی معرفی کردند با مثال‌هایی مانند اینکه اگر از کودکی پرسیده شود: «مادرش به او چه گفته است»؟ در لحظه‌ای که کودک در حال پاسخگویی است باید به حرکات چشم او توجه کرد. اگر چشم‌هایش به سمت چپ حرکت کند به این معناست که تصویری که در حافظۀ او از واقعیت بوده‌است یادآوری می‌شود و در نتیجه راست می‌گوید و اگر به سمت راست نگاه کند به این معناست که به دنبال نشانه‌هایی برای ساختن تصویری می‌گردد و در نتیجه دروغ می‌گوید و همۀ اینها در صورتی است که او راست‌دست باشد و در چپ‌دستها کاملاً وارونه خواهد بود. با وجود همۀ اینها الگوی چشم‌گفتاری که مردم راست‌دست نشان می‌دهند مانند هم نیست و در چپ‌دستهایی که نیمکرۀ راست برتر داشته باشند، هم این الگو به آن صورتی که ادعا می‌شود وارونه نیست. صورت‌بندی‌ها تنها ترفندی برای دانستن نشانه‌های چشمی افراد هستند که بتوان تا حدی دقیق‌تر آن‌ها را در کنار دیگر نشانه‌های زبان بدن (تن‌گفتار)، هیجان‌رفتار و شناخت‌شناسی تفسیر کرد. این ادعای پیروان برنامه‌ریزی عصبی زبانی تا مدتها به‌همین صورت مورد استفادۀ مردم قرار می‌گرفت. بیش از سی تا شصت هزار کلاس آموزشی در این زمینه در سطح دنیا برگزار گردید و هزاران ارجاع به این یافته‌ها شد. تا آنکه پروفسور «ریچارد وایزمن» (به انگلیسی: Richard Wiseman) در سال ۲۰۱۲ از دانشگاه «هرتفوردشایر انگلیس» و دکتر «کارولین وات»Caroline Watt از دانشگاه «ادینبرگ» در تحقیقی از داوطلبان، درخواست کردند مطلب حقیقت یا دروغی را به زبان آورند و به این ترتیب، آن‌ها توانستند با فیلمبرداری، حالات و حرکتهای دقیق چشم‌گفتاری آن‌ها را بررسی کنند. وایزمن و وات، پس از سه مطالعه بر روی آزمودنی‌ها به این نتیجه رسیدند که در تقریباً در هیچ موردی، رابطه‌ای بین دروغگویی و حرکات چشم مشاهده نشد.

برای آشنایی با مراحل و تکنیک ها همچنین پرسش سوالات خود میتوانید به تیم مشاوره سربرگ تازه از طریق تلگرام و واتس آپ پیام ارسال کنید.

۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰

مقالات مرتبط:

تکنیک های ساده برای بازگشت به رابطه از دست رفته

قانون جذب چیست؟

قانون جذب عشق

نیاز های ناخودآگاه عشقمان چیست؟

چگونه دیگران را تغییر دهیم

چگونه ارتعاش بفرستیم

چگونه عشق بورزیم

در روابط دست نیافتنی باشید نه در دسترس

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *